در گرامیداشت مجاهد صادق حاج حبیب اله عسگراولادی
اول ماه محرم سال 1435 هجری قمری منطقه ی ما یکی از افتخاراتش را و ایران اسلامی یکی از بزرگترین مبارزان صادقش را از دست داد. مرحوم حاج حبیب اله عسگراولادی پس از 60 سال مبارزه و جهاد و خدمت، در ماه حسینی به مولایش پیوست. در آستانه اربعین وی این مقال کوتاه انجام وظیفه ای است مختصر؛ باشد که در ایام دهه مبارک فجر، بهتر بتوانیم حق مجاهدات صادقانه ی آن معتمد امام و رهبری را ادا کنیم.
1.اردی بهشت 1311 همان سالی است که در دماوند معروف شد به سال زلزله! قدیمی ها می گویند دماوند چهل روز مثل گهواره، گاه و بیگاه و در طول چندین بار می لرزید. آنقدر که خانواده ها از دارا و ندار به صحرا و باغات پناه برده وچادر زده بودند. فرا رسیدن فصل سرما از یک طرف و وضعیت سخت و نابسامان اقتصادی مرحوم شیخ حسین از سوی دیگر او را وادار به مهاجرت به تهران کرده بود. شیخ حسین عسگراولادی یار همراه مرحوم آیت اله حاج شیخ احمد دماوندی با فرزندان کوچک و قد و نیم قد به تهران آمد. حبیب اله آن روزها در تهران به دنیا آمد. 6 سال در تهران ماندند – در محله ی امامزاده یحیی (ع)، در شرایطی سخت، در یک اتاق اجاره ای، با عزت و آبرومند. این شد که شیخ حسین با صادق و حبیب اله و اسداله و همسر و دخترانش به دماوند- موطن اصلی اش برگشت و شد ساکن همان محله آباء و اجدادی اش، «محله قاضی».
2.«محله قاضی» مانند سه محل قدیمی دیگر دماوند، وجه تسمیه خاص خودش را دارد. برخی اسناد و شواهد تاریخی گویای آن است که این محله که در کنار مسجد جامع شهر و برج تاریخی شبلی قرار دارد. روزگاری محل زیست و زندگی عالمانی بزرگ و نام آور بوده است که در کنار اسم و کنیه شان در طول قرنها، لقب «قاضی» را به همراه داشته اند. عنوان «شیخ الاسلام» شهر که به نوعی قاضی القضاة یک سامان و بزرگ عالمان هر دیار است؛ در شهر دماوند از آن بزرگان این محله بوده است، در این میان نام دو برادر؛ «شیخ شمس الدین» و «شیخ معین الدین» در قرن دهم هجری قمری بیش از همه به چشم می خورد. بزرگانی که شاه طهماسب صفوی به آنان نامه می نویسد و مردم منطقه دماوند را (وسعتی تا مرز سمنان و بخشی از طبرستان و قومس) به پاس تشیع و اراداتشان به اهل بیت (ع) از مالیات معاف می دارد. و این «معین الدین» جد اعلای همین حاج حبیب اله عسگراولادی است و خاندان هایی مانند عسگریان، اولادی، کیاماری، اولادیان، توسلی و حیدری که نسباً و سبباً اولاد آن بزرگ اند.
انشاءاله در فرصتی مناسب به این فراز از تاریخ دماوند خواهیم پرداخت.
3.« حبیب اله» 6 سال ابتدایی را در دماوند گذراند. در کنار پدری که به ایمان و زهد و درستکاری موصوف بود و معتمد مجتهد بزرگ شهر حاج شیخ احمد داودی دماوندی بود و مادری که از خانواده ی خوشنام و مومن توسلی بود. مادری که حاج حبیب اله خود را مدیون سجاده نشینی و توسل و راز و نیازش با خدا می دانست. و دایی بزرگوارش که آن روزها برای خودش جوانی بود تازه از آب و گل درآمده، و با سختی های روزگار دست و پنجه نرم کرده؛ به نام حاج عبداله توسلی. با توسل مادر به تهران آمد و زیر چتر حمایت دایی مهربانی قرار گرفت که چتر محبتش را بر سر صدها خانه و خانواده گسترده بود و کم کم داشت می شد حاج عبداله توسلی، خیر بزرگ فرهنگی کشور که مسجد اعظم و موسسه در راه حق، مساجد بزرگ هامبورگ (آلمان) و ژوهاسنبورگ (آفریقای جنوبی) و مساجد شهرها و روستاهای دماوند و چهارصد مسجد دیگر و دهها مدرسه علمیه و حوزه دینی و نشر صدها عنوان کتاب از آثار خیر اوست.
4.حاج حبیب اله عسگراولادی در دماوند که بود از زبان پدر و دیگران از شرایط سخت جنگ جهانی دوم و دست نشاندگی رضاخان بسیار شنیده بود. همین شد که از نوجوانی- سیزده سالگی- با مبارزه و جهاد و زندان آشنا شد. شاید 16-17 ساله بود و سال سوم حوزه که بازداشت شد. به حمایت از روحانیت شیعه و بزرگ و علمدار آن زمان، مرحوم آیت اله کاشانی و از آن پس 1327تا 1392 (65 سال) هیچگاه از روحانیت جدا نشد و همواره یار و همراه مرجعیت و فقاهت و ولایت بود و این را برای خود افتخار می دانست.
سیزده سال، زندان و شکنجه و تبعید در زندان! حاصل مبارزه او با استعمار و استبداد و مبارزه بصیرانه ی او با مبارزنماهای دروغینی بود که به نام «مجاهد خلق» طرح دوستی با کمونیست ها ریخته بودند. از آن پس تا پیروزی انقلاب اسلامی و از 22 بهمن 57 که سه هفته بعدش کمیته امداد را به همراهی یارانش و به فرمان امام راحل بنیان نهاده در هیچ عرصه و صحنه ای در خدمت به نظام و مردم و محرومان از پای ننشست. آنسان که کمیته امداد شده بود خانه و ماوا و کاشانه ی او و خدمت به محرومان دغدغه و نگرانی همیشگی اش!
5. او پس از چند ماه کسالت و بیماری، صبر کرد تا در اولین روز از ماه محرم با نام و نوای «یا حسین» و در ماه حسین میهمان مولایش شود. از محرم 42 تا محرم 92. از وقتی که هیئت های موتلفه را با یارانش به میدان آورد تا این یکی دو سال آخر که بصیرت و انصاف و اعتدال را در معنای واقعی اش از خود جلوه گر ساخت، هم و غمی نداشت جز نوکری حسین؛ و حسین چه خوب در ماه خودش و در ضیافت خانه محرمش و دربارعام عاشورایش، میزبان او شد. اینک که اربعین او در آستانه اربعین حسینی قرار می گیرد یادش را گرامی داریم و آن بزرگمرد «جهاد» و «صداقت» را که معتمد امام راحل و امام حاضرمان بود می ستاییم و به خانواده محترم و خاندان گرامی عسگراولادی، توسلی و حاج حیدری تسلیت دوباره می گوییم. امید آنکه در فرصتی دیگر به تفصیل در شناخت خدمات و تلاش های آن رادمرد جهاد و تقوی انجام وظیفه کنیم.
منبع:کرانه ها